پرونده قضاوت یکی از داوران زن فوتبال در دربی پایتخت خیلی زودتر از آنچه تصورش میشد، بسته شد، دلیل آن هم اقدام غیرحرفهای این داور طی چند سال گذشته در حمایت از تیم مورد علاقهاش بوده است. تصاویر منتشرشده گویای همه چیز است، اما جای تعجب دارد که این داور حتی بعد از مشخصشدن علاقهاش به یکی از دو تیم پایتخت باز هم حاضر نیست اشتباهش را بپذیرد و همچنان اصرار دارد به همه بقبولاند که طرفدار تیم خاصی نیست، البته مهناز ذکایی اولین داوری نیست که اینگونه علاقه خود را بروز میدهد، پیش از او حسن ظهیری هم با حضور در جشن قهرمانی پرسپولیس حاشیهساز شده بود و شاید اگر خوب جستوجو کنیم، به داوران و کمکداوران دیگری هم برسیم که علاقه خود را به یک تیم خاص فریاد زده باشند، اما تمام اینها در اصل ماجرا تفاوتی ایجاد نمیکند و آن اینکه داوران ما حرفهای نیستند.
این نکته را هم نباید از یاد برد که صرف علاقه به یک تیم اشکالی ندارد و هر کس در هر مقامی ممکن است این علاقه را داشته باشد، اما فریاد زدن این علاقه مانند مردم عادی حتماً بازخوردهایی خواهد داشت. مثلاً اینکه برای یک داور فوتبال اصلاً مناسب نیست علاقه خود را فریاد بزند و توقع داشته باشد به کسی هم برنخورد و حتی اجازه قضاوت در بازی تیم مورد علاقهاش را داشته باشد. جالب است که حتی مجریان و گزارشگران فوتبال هم تمام تلاش خود را به کار میبرند تا هواداران این رشته پرحاشیه متوجه نشوند که آنها به تیم و رنگی خاص علاقه دارند. در چنین شرایطی مشخص است وضعیت داوران فوتبال باید به چه گونهای باشد.
داوران در مقام قضاوت باید از هرگونه تعلق خاطر به یک سمت مبری باشند تا کوچکترین شائبهای در خصوص قضاوت آنها وجود نداشته باشد، ولی آنچه در فوتبال ایران رخ میدهد، چیزی غیر از این است تا ثابت شود برخی داوران فوتبال ایران حتی بدیهیترین اصول حرفهای کار خود را هم رعایت نمیکنند؛ ایرادی که این بار نه متوجه فدراسیون فوتبال و نه متوجه کمیته داوران آن است و به صورت مستقیم به خود داوران برمیگردد چراکه باید بر احساسات و علایق رنگی خود فائق آیند و در بزنگاهها بتوانند درست و بموقع تصمیمگیری و قضاوت کنند.
در ماجرای مهناز ذکایی یک نکته دیگر هم قابل تأمل بود و آن اینکه او حتی حاضر به قبول اشتباهش هم نبود. نه اینکه او در طرفداری و علاقه به تیمی خاص اشتباه کرده باشد، نه، اما وقتی به عنوان هوادار دوآتشه به ورزشگاه میرود و تصاویرش هم منتشر میشود، دیگر جای هیچ شکی باقی نمیماند که او نمیتواند بازی تیم مورد علاقه خود را قضاوت کند. جای تعجب است که او میگوید به عنوان هوادار در بازی پرسپولیس حضور پیدا کرده، چون تفاوتی نمیکرده است که استقلالی باشد یا پرسپولیسی! که این موضوع نشان از آن دارد این داور محترم حتی با حال و هوای هواداری هم بیگانه است والا این را خوب میدانست که هیچ هوادار استقلالی برای تشویق پرسپولیس یا برعکس هیچ هوادار پرسپولیسی برای تشویق استقلال به ورزشگاه نمیرود.
ذکایی میگوید در قضاوتهایش از هیچ تیمی جانبداری نکرده و حتماً هم همینطور است، اما او در بزنگاه حساس دوران قضاوتش با یک اشتباه کم آورده و دلیلی هم برای اعتراض وجود ندارد. این ماجرا میتواند تلنگری برای جامعه داوری فوتبال باشد تا متوجه شوند از چه جایگاهی برخوردارند.